بختیاری


بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


شب یلدا در باور مردم بختیاری
بختیاری‌ها اعتقاد دارند در شب یلدا، ماست، شیر، پنیر، کنجد، کدو و نان جوی که خورده شود تا پایان سال موجب فزونی و فراوانی نعمت می‌شود و باعث می‌شود که تا سال بعد از این نعمت‌ها بخورند. شب یلدا در قوم بختیاری به عنوان شب چله خوانده می‌شود. بختیاری‌ها در این شب کدو تنبل‌های بزرگی که نماد خورشید را برای آن‌ها دارد، آب‌پز می‌کنند و آن‌را به صورت ریز ریز شده در آش کشک می‌خورند. رسم جالبی که در میان بختیاری‌ها رواج دارد ، به این صورت که نان‌های محلی به نام گرده را با قطر زیاد ماده می‌کنند. بین این نان مهره آبی رنگی به نام لپک می‌گذارند. در شب یلدا نان را تقسیم می‌کنند وهر کس که در قطعه نان او لپک جای دارد، به بخت و اقبال معروف ‌شده و او را شانس خانه می‌دانند شب یکی از عوامل مؤثر و مسبب در ساخت متل، چنه چنه(چیستان)، مثل و ... در بختیاری و دیگر اقوام کوچ نشین است زیرا مردم دامدار و کشاورز، روزها مشغول کار بودند و شب که موقع استراحت و آسایش آنها بود، برای ترویج و اشاعه موارد مختلف فرهنگی و جهت بیدار ماندن و حفاظت دام خود در برابر تهاجم جانوران درنده جلوگیری از سرقت سارقان به متل سازی و متل گویی پرداختند. اندیشمندان و فرهیختگان خوش ذوق، شب یلدا را در باور فرهنگی مردم به صورت متل شیرین و زیبا ماندگار و جاوید نگه داشتند و افسانه سازی بر اساس پایه های فرهنگی و با دخالت واقعیات موجب شد که در کنار صرف تنقلات و خوردنی های دیگر، با گفتن متل به سرگرمی درازترین شب سال را طی نمایند. متل شب یلدا(شو اول زمستون) در فرهنگ بختیاری در متل «دالو سرما»( که «ششه دالو» پایان قصه اوست، در شب اول زمستان، پسرانش احمدی و مُحمدی را فرا می خواند. دالو(پیرزن) دشمن عمو نوروز بود و او را نابود کننده خودش می دانست و همه دردسر و مشکلاتش را زیر سر او می دید. دالو تصمیم گرفت تا نظر عمونوروز(تاته نوروز) را به خودش جلب کند و با او ازدواج نماید و به او وعده داد که دنیا را در اختیارش خواهد گذاشت تا بلکه او را در سرد کردن هر چه بیشتر زمین و از بین بردن موجودات روی آن با خود همراه کند. اما عمونوروز رسالتی مهم داشت که می بایست آن را به سرانجام برساند. او وظیفه داشت هر ساله نوید بخش زایش و زندگی و پیک آمدن بهار باشد، اگر با دالوی سرمایی ازدواج کند،او هم دلسرد و بی مهر و مردم گریز خواهد شد و رسالتش را نیمه تمام خواهد گذارد و دوستان و هوادارنش را برای همیشه از دست خواهد داد و مورد نفرت همگان قرار خواهد گرفت. پس عمونوروز دست رد بر سینه دالو نهاد و جواب نه را با قاطعیت هر چه تمام داد. دالو(پیرزن) از پسرانش خواست تا تاته نوروز را مجبور به ازدواج و همراهی با او کنند تا در هدفشان پیروز و موفق شوند. عمونوروز شادی بخش هم که از نیات پسران دالو با خبر بود، از آنها نهراسید و دسیسه پسران پیرزن را نیز خنثی کرد. تلاش دالو و پسرانش احمدیل و مهمدیل بی نتیجه ماند و ... مردم بختیاری هر سال در شب اول زمستان و شب چله کوچک داستان دالو سرما را بازگو می کردند و جشن خود را با جمع یاران همدل کامل می کردند. شب یلدا بر همه هم میهنان و همتباران خجسته باد.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: جمعه 1 دی 1391برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |